اصطلاح نقاشی رنگْ پهنه برای ارجاع به آثار نقاشان انتزاعی در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به کار گرفته میشود که مشخصه آثارشان وجود پهنههای وسیعی از رنگهای مسطح و منفرد مستقل از خط و شکل، در ترکیببندیهایی با ابعاد بزرگ و در عین حال بسیار ساده است.
در اصل این اصطلاح درباره آثار خلق شده توسط سه تن از نقاشان اکسپرسیونیست انتزاعی در حوالی سال ۱۹۵۰ به نامهای مارک روتکو۱، بارنت نیومن۲ و کلیفورد استیل۳ بکار برده شد. در سال ۱۹۵۵ کلمنت گرینبرگ۴ آثار خلق شده توسط این سه هنرمند را بدین صورت تعریف کرد: آثاری مشتمل بر «پهنههای وسیعی از رنگ۵». پس از آن محقق آمریکایی ایروین سندلر۶ در کتابِ شاهکار خود «اکسپرسیونیسم انتزاعی۷» انتشار یافته به سال ۱۹۷۰، برای فصلی از کتابش که به این سه هنرمند اختصاص داشت از از عنوان «نقاشان رنگْ پهنه۸» استفاده کرد.
از حدود سال ۱۹۶۰ شکل کاملاً انتزاعی تری از نقاشی رنگْ پهنه در کارهای هلن فرانکنتالر۹، موریس لویی۱۰، کنت نولند۱۱ و دیگران پدید آمد. تفاوت پدید آمده با اکسپرسیونیسم انتزاعی از این جهت بود که این هنرمندان هم محتوای احساسی، اسطورهای یا مذهبی و هم پیوستهای بسیار شخصی و نقاشانه همراه با آن را از جنبش متقدم حذف کردند. در سال ۱۹۶۴ نمایشگاهی از سی و یک هنرمند مرتبط با این تغییر توسط منتقد کلمنت گرینبرگ در موزه هنر لس آنجلس برگزار شد که وی آن را انتزاع پسا-نقاشانه۱۲ نامید، اصطلاحی که اغلب برای توصیف آثاری از هنرمندان دهه ۱۹۶۰ و ادامهدهندگان آنها استفاده میشود.
از منظر تاریخی میتوان گفت نقاشی رنگْ پهنه نشان دهنده یک نیمه از اکسپرسیونیسم انتزاعی و “انتزاع حرکتیِ” ۱۳ هنرمندانی مانند جکسون پولاک و ویلم دی کونینگ نماینده نیمهی دیگر آن است.
۱- Mark Rothko
۲- Barnett Newman
۳- Clyfford Still
۴- Clement Greenberg
۵- large fields of color
۶- Irvine Sandler
۷- Abstract Expressionism
۸- The colour field painters
۹- Helen Frankenthaler
۱۰- Morris Louis
۱۱- Kenneth Noland
۱۲- Post-Painterly Abstraction
۱۳- gestural abstraction که به Action painting یا نقاشی کنشی نیز معروف است.