گالری فرمانفرما، از دوم تا شانزدهم آذر ماه، نمایشگاهِ انفردی نقاشی های جواد علیمحمدی را برگزار می کند. این هنرمند که دانش آموخته ی دکترای پژوهش هنر میباشد اکنون استادیار، مدیرِ گروهِ نقاشی و عضو هیات علمی دانشگاه علم و فرهنگ و هم چنین عضو شورای ثبت آثار منقول سازمان میراث فرهنگی است و این روزها از مجموعه ی جدید خود، در گالری فرمانفرما رونمایی می کند.
“مهاجرت”عنوان این نمایشگاه اوست و شامل 32 اثر با محوریتِ پرتره هایی ست که یادآورِ عکس هایِ پرسنلیِ چاپ شده در گذرنامه ها یا برگه های درخواست مهاجرت است و نحوه ی اجرای آثار تداعی کننده ی شمایل های مقدس دوره گوتیک می باشد؛ این بار اما هاله ی منور پیرامونِ سرِ هر تصویر مانند مهرِ مهاجرت در اطراف این چهره ها می نشیند و به جای تمثیلی از انوار الهی، واژهی IMMIGRATION در بستر تصویر نقش می بندد.
[su_expand more_text=”بیشتر بخوانید” height=”140″ hide_less=”yes” link_color=”#3f394e” link_align=”right”]
روایت «مهاجرت» در هنر می تواند به بی شمار تصویرممکنی مراجعه کند که از این رخداد بشری بر می آید. از رویکرد بازنمایانه مستند نگار تا بیانگرایی ذهنی و افشا گرِ این کنش انسانی، عرصه های ممکن عمل هنری است که هنرمند را در معرض یکی از کهن ترین «کنش/مفهوم» های تاریخی قرار می دهد.
شمایل های مهاجرانِ جواد علیمحمدی اردکانی از میان تمامی تصاویر ممکن از مهاجرت به تصویری بسته از اشخاص بسنده می کند که مشابه اش را می شود در عکس پرسنلی چاپ شده در گذرنامه ها یا عکس های الصاق شده بر برگه های در خواست مهاجرت پیدا کرد. چهره هایی که در روایت او محو شده در صورتی تاریخی، یادآور شمایل نگاری قدیسانی است که در هاله ای از قداست زدوده شده تلاش می کنند که قدیس بمانند. هاله هایی که به جای تشعشع انوارمعنوی و نمودِ نمادینِ الوهیت، چونان مهر مهاجرت در اطراف این چهرها می نشینند و به جای تمثیلی از پرتو الهی با رمزگان نوشتاری مقدس واژهی IMMIGRATION جایگزین می شود.
تاکید این بازنمایی نه به خود رخدادِ مهاجرت، بلکه بر آدمیانی است که در ظاهر فاعلان این مهاجرتند، اگر چه حقیقت امروز مهاجرت های ناگزیر در تنگناهای جنگ و استبداد از آنها فراریان منفعلی می سازد که نه به اختیار بلکه به اجبار دچار ترک ریشه ها و سرزمین اجدادی می شوند… این تاکید می توانست در یک قابِ نمای نزدیک و با حیثییتی به وضوح یک طبیعت گرایی صرف، راهی به روان و درون این انسانهای ناگزیر ببرد، اما شیوه بازنمود و قرار دادن آنها در متن تصویری وام گرفته از تاریخِ بازنمایی قدیسان، هم ایشان را در هاله ای از تقدیسِ قهرمانان قربانیقرار می دهد و هم گویی آنها را آگاهانه و با کهنه نمایی در پس پرده ای از ابهام می گذارد تا از این چهره ها، که این روزها در رسانه های بی شمار شفاف و بی رنگ شده اند، آشنایی زدایی کند. این رویکرد تنها در آشنایی زداییاز تصویر مهاجرانِ ناگزیر امروز باقی نمی ماند، بلکه با حال و هوا و رنگ های تداعی گربه کار رفته در آثار و در سفری گذشتهنگر ، انگارهی ناگزیرِ مهاجرت را در ذهن مخاطب، به اعماق تاریخ امتداد می دهد.
این شمایل ها حاصل گفت و گوی در زمانی است میان گذشته و امروز در متن مفهوم مهاجرت. تداعی گرهای بصری این شمایل نگاری از فرمی پایه بهرهمندند که در نگاه آول یاد آور شمایل قدیسان در بطن فرهنگ گوتیک هستند. این تقدیسِ کهن، به طور کنایه آمیزی، با تقدیسی مدرن همراه میشود؛ چنانکه این شمایل ها را از متن و مکان خود جدا کرده و در منشِ شئ شدگی و کالایی سازیی اثر هنری در عصر جدید، در قابی مجلل بر مخملی سرخ می نشاند و با شماره ای آن را برای فروش عرضه می کند. این شمایل ها که از دست سایی ها و زیارت تاریخی فرسوده به نظر می رسند دیگر ارجاعی به روایاتمقدس ندارند؛ دیگر خبری از رجوع به حکایات مقدس مریم و فرزند، حواریون و قدیسان مشهور نیست. این شمایل ها تصاویری از انسانهای گمنامی است از نژادها، قومیت ها، ملیت ها و جنسیت های گوناگون، که علیرغم همهی این تمایزها تنها یک هویت مشترک دارند: آنها مهاجرند!
مهاجرت به هرمقصودی یک دگرگونی است در وضعیت بشری. گاهی ارزش تاریخی و مقدس مهاجرت ایجاد والایی و تغییر در ساختن جهان و باوریتازه بوده و گاه در جستجوی رویایی برای داشتن زندگی بهتر. اما روایت امروزین مهاجرت در بخشی از جهان که به جنگ و خون و رنج آغشته است، بیش از آن که جستجوی رویا و یا ساختن جهانی نو باشد، کوششی ناگزیر برای بقا و گریز از مرگ است. این شمایل ها قدرت تفسیر مخاطبان را می طلبد تا بخواهند آنها را در افق های متفاوت تاریخ تأویل کنند یا ایشان را در افق امروزین تاریخ بگذراند و این ناگزیران را در تعلیقِ تقدیس، در ادراک خود از نو بازبیابند.
“سعید اسدی”[/su_expand]
[su_expand more_text=”بیشتر بخوانید” height=”140″ hide_less=”yes” link_color=”#3f394e” link_align=”right”]
تاریخ تلخی ادوار را همواره در خود می بلعد، و هر بغضی، خواه معصیت حاکمان، خواه معصومیت بردگان، بدل به قابی می شود تا مظهر تفاخر فرهنگ و تمدن باشد. در آشفتگی اکنون هستی که گویی پاره پاره های جغرافیا هر یک در هزاره ای منفک سخن می گویند، فلاکت قومی، عزت روشن بینی دیگری را به همراه می آورد.شمایلهای وحشت زده از تحجر و تبعیض خانه را به خاطره سپرده و جان از میان در برده، در هاله یی از قداست به خاموشی فرو می نشیند و هر عصر ننگ یک ویرانی را به دوش می کشد، آری تکرار و تبدیل علاج فراموشی است.
در مجموعه به نمایش در آمده از دکتر جواد علیمحمدی اردکانی با عنوان “مهاجرت” در قاب، ۳۲ اثر که خود اشاره ای به وجوه رمزگانی و بینا فرهنگی این عدد است و در عین حال توجهی ضمنی به طول زندگانی مسیحو روایتهای تصویر شده از او دارد، بیانی است از اشتراک و پیوستگی رنج آدمی در ادوار گوناگون که تداعی کننده خاطره شمایلهای مقدس است. اگرچه علی رغم تکرار پذیری آن به صورتی از شی موزه ای منتج می گردد. چهره های محزون این بار به صلیب هجرت آویخته می شوند، دشنام آیندگان کنایه ایست به خفت آنچه امروز این چنین جان به لب بردگان معاصر رسانده است.
“سارا کریمان”[/su_expand]

گالری فرمانفرما | به نشانی تهران، کریمخان زند، خردمند شمالی، کوچه اعرابی ۲، نبش شجری | شماره تماس: ۸۸۳۱۶۹۷۷-۰۲۱ | ساعات بازدید: روزهای افتتاحیه ۱۶ الی ۲۰ – سایر روزها ۱۲ الی ۲۰ | روزهای تعطیل: دوشنبه ›› اطلاعات بیشتر