چشم اندازهای امید فرسا | مژگان بختیاری

چشم‌اندازهای امیدفرسا

گالری اثر از روز جمعه، چهاردهم مهر میزبان نمایشگاهی ست از آثار مژگان بختیاری با عنوان «چشم‌اندازهای امیدفرسا». مژگان بختیاری متولد 1344 در تهران و دارای مدرک کارشناسی نقاشی از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد انیمیشن از دانشگاه تربیت مدرس است. چشم‌اندازهای امیدفرسا دهمین نمایشگاه انفرادی بختیاری ست. از نمایشگاه‌های پیشین او می‌توان به «واهمه‌های بی نام و نشان» (گالری طراحان آزاد- 1392) و «دراندرون» (گالری اثر- 1383) اشاره کرد. نمایش آثار در نمایشگاه «چشم‌اندازهای امیدفرسا» تا تاریخ پنجم آبان ماه در گالری اثر ادامه خواهد یافت.

[su_expand more_text=”بیشتر بخوانید” height=”140″ hide_less=”yes” text_color=”#505050″ link_color=”#3f394e” link_align=”right”]مات ومدهوش و خیره مانده در کانون گرانشی به درون کشنده، آن توده‌ی تا چندی پیش خروشان و در تب و تاب که تصور بیداری ناگهانی‌شان می‌رفت از خوابی طولانی؛ مردمان طغیان و انقلابی چنان زیر و زبرکننده، یکباره میخکوب و منکوب از خروش وا می مانند و تمام آرمان افق‌های دور را میسپارند به فرهمندی جاذبه ای نزدیک و به خوابی مصنوعی برنده، به تک‌گویی ابدی تخدیر کننده‌ای که راه هر مکالمه‌ای را سد می‌کند و فراموشی سُکرآوری را به جان مردمان می‌ریزد که بازیابی حافظه را به تلاشی ناکام و فرساینده بدل کند. مجموعه‌ی «چشم اندازهای امید فرسا» ی مژگان بختیاری چنین است. او تصاویر مستند تاریخ معاصر را با روش متعهد به عمل نقاشانه اش با دقت تصویر میکند؛ به مدد هاشورهای بی شمار بر کرباس بوم نقاشی و ساعات طولانی مداقه و تأمل؛ مجالی بلند برای تأمل بر مردمانی گمنام که گرچه تاریخ را رقم زدند اما هرگز کسی بر آن ها و آنچه برشان رفته است درنگی نکرد. نقاشی کردن برای مژگان بختیاری گرچه وجهه‌ای درمانگرانه و انزواطلبانه دارد اما او گوش خوابانده به تنوع و تطور دایره‌ی لغات رایچ رسمی و پیگیر نشانی های درست و نادرستی که نهادهای قدرت در خط سیر وقایع می دهند، نبض زمانه‌اش را می‌گیرد. تجربه زیسته و حساسیت‌های اجتماعی‌اش مصادره‌ی مفاهیم، قلب مضمون، اضمحلال، عدم وضوح افق‌ها و مطالبات را به مثابه ی کلیدواژه هایی برای درک وضعیت پیرامونی به کار می‌گیرد؛ وضعیت نوسان دائمی میان امیدهای بزرگ و ناکامی‌های بزرگ‌تر که جان را می‌فرساید و چشم انداز به بار نشستن تغییرات درازمدت و پایدار را در سپهر سیاسی این دیار مه‌آلود و غیرقابل تصور می‌سازد. در این مجموعه به سیاق پاره‌ای از آثار پیشین او «گل» نقشی محوری دارد و واجد شخصیتی است که گرچه اجرای دقیق‌اش یادآور شکل اندام واره‌ی علمی آن است اما حضور آن به هیچ عنوان نه وجهه علمی و نه جنبه آشنای تزئینی و حتی نمادین ندارد. گل، با تمام مختصات ظاهری خاص خودش به عنوان جانداری ریشه گسترانده در زمین و دارای تفاوتهای ماهوی آشکار با اشکال انسانی است نقشی در ساختار معنایی و بصری اثر ایفا میکند چنانکه یکی از شخصیت‌های یک درام و نه عناصر محیطی نمایش. تمام پیشفرض‌های آشنا از لطافت طبع گل و ریاحین زدوده می شود و موجودی، بیگانه‌ای نمویابنده و شاخ‌وبرگ و اعضا و جوارح به هر سو گستراننده تصویر می شود که گه گاه خود را از یک لت پرده به لت دیگر سرایت داده است. این معنازدایی و معناسازی دوباره برای عنصری تا این حد آشنا و گاه دم دستی جسارتی سترگ می‌طلبد و چشم و پنجه‌ای آموخته و توانمند در اجرا که این هر دو را نقاش برآورده است. مژگان بختیاری در مجموعه‌های «جامعه امن» (۱۳۸۷)، «در معرض دید» و «امسال حواس‌تان را جمع کنید» (۱۳۸۸)، «و ناگهان هیچ اتفاقی نیفتاد» (۱۳۸۹)، «هیچکس» (۱۳۹۱) و «واهمه‌های بی‌نام و نشان» (۱۳۹۲) رد پای تلاش های سترون و دور و تسلسل امید به ناامیدی در عرصه‌های اجتماعی را دنبال کرده بود با حساسیت و باریک‌بینی در انتخاب زاویه دید که گاه او را نزدیک به خرده روایت‌های فردی می‌کرد و گاه از نص صریح قانون وام می‌گرفت. او همواره ارجاعات ادبی و رمزگان نوشتاری برخاسته از ادبیات سیاسی روز را گاه در ساختار بصری اصلی و به عنوان بخشی از عناصر تشکیل دهنده اثر و گاه در عناوین به کارگرفته است. از این روست که با وجود تنوع بصری و شیوه‌های اجرایی تمامی آثار کارنامه‌ی پرکار او را می‌توان با نخی رشته کرد و این تسبیح را بدل از تلاش مدام برای ثبت و تبیین دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی هنرمندی گرفت که همچنان نقاشی را برای ابراز عقاید و احساساتش دارای قابلیت‌های تام و تمامی می‌بیند و هر روز و با مداومتی که در«فعل نقاشی کردن» به کار می‌برد در حال کشف ظرفیت‌های آن است؛ نقاشی به مثابه‌ی رفتاری پرهیزکارانه در به سلامت نگاه داشتن چراغی در گوشه‌ای که در نور خرد آن بتوان دنیا را نظاره کرد.
› ژینوس تقی زاده | به گاهِ گرانشِ نامنتظر | کاتالوگ نمایشگاه[/su_expand]