زیرزمین دستان این روزها میزبان نمایشگاهی ست از نقاشیهای فرخ مهدوی با عنوان «اصلاح بزرگ». فرخ مهدوی متولد به سال 1350 در تهران است و اصلاح بزرگ سومین نمایشگاه انفرادی اوست. قلبها (گالری اعتماد/ 1393) و آدم وارهها (گالری هما/ 1388) دو نمایشگاه پیشین مهدوی ست. وی همچنین در چندین نمایشگاه گروهی حضور داشته است که از جمله آنها میتوان به بینال ونیز 2015 اشاره کرد.
آثار فرخ مهدوی به خاطر رنگ صورتی یکتا و شیوهی اجرایی او، با نگاه اول شناخته میشوند. او در پرترههایش، آنطور که خودش میگوید «با حذف ناخالصیها»، آشنایی زدایی از عناصر معمولی چهره، و عبور از «تعاریف کلیشهای»، تلاش میکند تا به «معنای مادیتری» دست پیدا کند.
› از کاتالوگ نمایشگاه
نمایشگاه اصلاح بزرگ از روز جمعه، پنجم آذر ماه در زیرزمین دستان گشایش یافته و نمایش آثار تا یکشنبه، چهاردهم آذر ادامه خواهد داشت. علی بختیاری کیوریتور این نمایشگاه درباره فرخ مهدوی و آثار به نمایش در آمده اینگونه مینویسد:
[su_expand more_text=”نمایش تمام متن” less_text=”نمایش خلاصه متن” height=”150″ hide_less=”yes” text_color=”#777″ link_color=”#3f394e” link_style=”button” link_align=”right”]
تلاش فرح مهدوی در راستای یافتن زبان مشترک مفهومی نقاشیهایش و فرم نقاشانهی آنها از اولین نمایش انفرادی او در سال 1388 تا امروز، کاملا قابل ردیابی است. فضای فرمی او با تجربیات منحصر به فردش با مواد، ترکیبی است که یک امضای انحصاری برای او به وجود آورده است. این بیان فرمی در راستای چالش ذهنی هنرمند با مساله هویت است؛ رویکردی که با زدودن الحاقات فیزیکی سوژههایش، سعی در پرسشی دوباره از وضعیت جایگاه هویتی آنها دارد. خودش در این باره میگوید: « خانه ی ما در جنوب تهران بود و تا بهشت زهرا مسیر سختی نبود. همیشه با یکی از دوستانم سوار موتور گازی که داشتیم به بهشت زهرا می رفتیم و از پشت شیشه مرده شورخانه مردهها را که در حال شسته شدن بودند تماشا می کردیم. زمان جنگ بود برای همین اغلب سر مرده شورها خیلی شلوع بود. ما همیشه با دیدن جنازه ها سعی میکردیم هویت زنده جنازهها را حدس بزنیم. مثلا یادم هست روزی جنازه متلاشی شدهای را دیدیم که در خلال حدس هایمان فکر کردیم او باید عمله ساختمانی باشد که بادگیر افتادن در آتش در محل کارش سوخته و حالا به این شکل در آمده. این تضاد در هویت اجتماعی واقعی فرد و بعد از حادثه و متلاشی شدنش تاثیر عمیقی در ذهن من گذاشت. گویی با حذف حواشی اعتباری فرد مانند لباس، وجهه و یا حتی پوست او در خلال یک حادثه، هویت مستقل تازهای از افراد شکل می گیرد. این گذشته، بعداً در کنجکاوی های فرمیام نقشں بسزایی ايفا كرد.» این نگاه به فرم و مفهوم در گذر زمان با مساله خشونت ترکیب شد و مجموعه قلبها حاصل این تمرکز بود. تقابل هر روزه ما با مساله خشونت و بیگانگی جمعی با ذات خشونت که حاصل رویارویی لحظهای ما با وجهه ادبی و تصویری خشونت در شبکههای اجتماعی و رسانه ها است، بسیاری از متفکران را وادار به بازبینی این امر و از خود بیگانگی نسبت به آن کرده است. دلمشغولی درازمدت فرخ با مساله هویت و درگیری اخیرش با مساله خشونت، سبب شد تا در مجموعه «اصلاح بزرگ» سوژه را در معرض خشونت نسبت به خود قرار دهد. عمل اصلاح صورت به عنوان استعارهای از زدودن هویت و تخریب در سینما بارها مورد استفاده قرار گرفته است. مارتین اسکورسیزی در 1967 در فیلم «اصلاح بزرگ» عمل ریش زدن خونینی را به تصویر کشید که بسیاری از منتقدان آن را استعارهای از خود ویرانگری آمریکا در جنگ ویتنام دانستند. استنلی کوبریک در سال 1987 در «غلاف تمام فلزی» اصلاح سر و صورت سربازها را به عنوان نمادی از زدودن هویت شخصی سربازها به کاربرده است. در سینمای عباس کیارستمی نیز یک صحنه ی اصلاح نمادین وجود دارد: «باد ما را خواهد برد» که در آن پرسوناژ مرد فیلم در موقعیتی شکننده رو به دوربین اصلاح می کند. در واقع نگاه هنرمند، نگاهی مازوخیستی است که با استعاره قراردادن عمل اصلاح صورت، خشونت را در عمل زدودن مو و پوست و لایههای زیرین و نوعی قطع عضو به تصویر میکشد. شخصیت نقاشی شده استعاره از بشریتی است که در تعجب و وحشت از میزان خشونتی است که خود دست به آن میزند و رنج و اضطراب بشر معاصر را سبب می شود. تصاد لایه های پوستی و تکه چسبانی در نواحی صورت، ویژگی بافت گونه و مجسمه وار نقاشی در تقابل با اجرای رئالیستی چشمها، وحشت سوژه را با تشدید بیشتری به نمایش می گذارد. / علی بختیاری – 1395
[/su_expand]
__________________________________
* تصاویر و اکثر متون استفاده شده در این صفحه برگرفته شده از کاتالوگ نمایشگاه میباشد.

زیرزمین دستان | به نشانیِ تهران، خیابان فرشته، خیابان بیدار، پلاک 6 | شماره تماس: 22023114 | ساعات بازدید: 16 الی 20 | * زیرزمین دستان روزهای شنبه تعطیل است. ›› اطلاعات بیشتر